ASA

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان دانشجوی عاشق» ثبت شده است

داستان دانشجوی عاشق

یک دانشجوعاشق دختر همکلاسیش بود.

بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.

.

.

.

اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.

بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه…

روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت :  ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “

اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.

.

ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.

.

چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!

.

نتیجه اخلاقی این ماجرا

.

.

.

پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.