ASA

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر طنز حلال وحرام» ثبت شده است

شعر طنز حلال وحرام


باغبانی رفت در باغ ِخود ش

دید دزدی می خورد انگور هی

«شانی »و «بی دانه » را با «عسگری »

می دهد دایم فرو با زور هی !
 
گفت :« می دانی حرامه یا حلال

اینهمه انگور ای مغرور هی »؟!

گفت :«می باشم عزیز وجان ِ من

از حرام و از حلالش دور هی !
 
می خورم من از برای خاصیت !

چون شغال ِ میوه خوار و مور هی »!
 
پس گرفت اور را در آنجا باغبان

زد شبیه دنبک و تنبور هی !

دست دزدان وطن را دوستان

قطع باید کرد با ساطور هی !