حکایت مصیبت عظیم
روزی داروغه بهلول را گفت:تاچند روز دیگر مرا به شهری دیگر می فرستند .اینک از همه خداحافظی میکنم.
بهلول گفت:این مصیبتی عظیم است!داروغه پرسید:برای شما؟؟
گفت:نه برای آن شهر دیگر!!